اشعار من

سروده های مرتضی محمودی در زمینه های مختلف (استفاده با ذکر منبع مجاز است)

اشعار من

سروده های مرتضی محمودی در زمینه های مختلف (استفاده با ذکر منبع مجاز است)

مشخصات بلاگ

سروده های مرتضی محمودی در زمینه های مختلف طنز، کلاسیک، ترانه، فولکوریک و ... (استفاده با ذکر منبع مجاز است)

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

۱۱ مطلب با موضوع «طنز» ثبت شده است

سلام. چند شب پیش به عروسی یکی از دوستان به نام میلاد دعوت شده بودم.

من هم یک شعر برای این آقا میلاد سرودم و توی مجلسش خوندم.

این هم از شعر:

 

سپاسم را پذیرا باش میلاد ........ که دعوت کرده ای ما را به میعاد

در این جشن عروسی شک ندارم .......... بُوَد خنده به لب، دلها همه شاد

همه راضی به این وصلت، به این عید ........ چو باشد چون تویی بر تختِ داماد

چو بیند تو به شیرینت رسیدی ........ خورَد طفلی به حالت غبطه فرهاد

 

زِ جدّی گفتن اکنون خسته گشتم ........ کمی طنزش کُنم با اذنِ افراد

از آنجایی که تو با جنبه هستی ........ کمی شوخی بچسبد شاخِ شمشاد

 

تمامِ فکرِ او آینده باشد ........ که خواهد او کُنَد آینده آباد

کُنَد آینده را در سر تجسّم ........ ببیند از عَزَب گردیده آزاد

چو بینَد شاد گردد او شدیداً ........ که دارد همسری با چند اولاد

و چون از چهره اش معلوم باشد ........ کُنَد فرزندها را جمله ارشاد

و دارد تایمِ خوش با همسرِ خود ........ زَنَد از فرطِ شادی چند فریاد

 

کمی آرامتر، آرام ای دوست ........ جوان است او، به سر دارد کمی باد

عرق کردی زِ بس فریاد کردی ........ برای او کمی آرید سالاد!

 

نصیحت از بزرگانت شنیدی؟ ........ پدر، مادر، معلم، یا که استاد؟

تو دانی زندگی دائم خوشی نیست؟ ........ و زن خواهد بسی اعصابِ فولاد؟

اگر در زندگی تسلیم گردی ........ وگَر بر زن زنی هی داد و بیداد

زنت از کوره شاید دَر رَوَد زود ........ کِشَد مهریه را بیرون زِ اسناد

بَرَد اجرا گذارد بی کم و کاست ........ و آنچه خوش نباشد خواهد افتاد؟!

 

نتیجه: مهربانی کن به خانم ........ و حتماً هم بخور هر چه به تو داد

پیامِ دوستی بفرست هر دَم ........ و ذکرِ دوستت دارم که هفتاد

اگر هم بیشتر گفتی چه بهتر ........ به عنوان نمونه گو تو هشتاد!

عزیزم، عشقِ من، دورت بگردم ........ و جانم، چشم، حتماً هم به تعداد

و چون زن ها شوند از گوش عاشق ........ بگو تا او شود صید و تو صیّاد

 

به پایان می رسانم این نصیحت ........ مجدّد خدمتت تبریک، میلاد


#ساکت_خراسانی

#مرتضی_محمودی

ashaareman.blog.ir

#instagram:mortezamahmoudi65

  • مرتضی محمودی - ۱۴ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۲۸

آمدی جانم، تلافی می کنم

در خیالم نقشه بافی می کنم

وزنِ خود را شک نکن در خانه ات

با غذا خوردن اضافی می کنم

 

آمدی آتش به جانم هِی زدی

روی اعصابم نشستی، نِی زدی

چتر بودی، شاد بودی، زین سبب

دوغ بود اما تو همچون مِی زدی!

 

چشم هایت گوئیا سیری نداشت

در گُزیدن هیچ تأخیری نداشت

این همه خوردی و خوردن روی هم

توی ذهنم هیچ تفسیری نداشت

 

لقمه اندر لقمه با هم می زدی

بر دلِ زارم تو ماتم می زدی

صرفه جویی چون شود بهرِ زمان،

لقمه را با حالتِ خَم می زدی!!

 

آن شکم گو تا چه حد جایش شود؟

این همه جا از چه پیدایش شود؟

رحم بر جانت ندارد آن شکم

پس چگونه رحم بر مایش شود؟!*

 

چون تو بهرِ سفره جلادی نبود

در شکارِ لقمه صیادی نبود

آمدی ویران نمودی خانه ام

از دلِ زارم بگو یادی نبود؟؟؟

 

ساکتم اما تلافی می کنم

در خیالم نقشه بافی می کنم

وزنِ خود را شک نکن در خانه ات

با غذا خوردن اضافی می کنم

 

*: چگونه بر ما رحم می کند؟


#ساکت_خراسانی

#مرتضی_محمودی

ashaareman.blog.ir

#instagram:mortezamahmoudi65

  • مرتضی محمودی - ۲۰ مرداد ۹۶ ، ۱۶:۱۵

می شود هر چیزِ نو صد مرتبه هِی افتتاح

افتتاحش می شود گَه لوس و گَه بس افتضاح

 

در خبر آمد که نیروگاه با طرزی عجیب

بارها دارد گشایش با دو صد مردِ نجیب

 

اولین دورانِ خدمت می شود بارِ نخست

هیچ طرحی بارِ اول بهره از کارش نجُست

 

واپسین دورانِ خدمت طرح ها گردد قطار

می رود این سو و آن سو دائماً با اقتدار

 

دولتش تدبیر در پایانِ دوران می کند

هر چه را کامل و ناقص می رود ON می کند

 

بس که هول است او در این احوال ایران گردی اش

گوئیا خواهد امیدی بهرِ دورِ بعدی اش


#مرتضی_محمودی

ashaareman.blog.ir

#instagram:mortezamahmoudi65

  • مرتضی محمودی - ۱۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۳:۲۵

در سری اشعار کاریپیکاتور، عکس هایی درنظر گرفته شده و برای آنها دوبیتی شعر طنز سروده می شود:


کاریپیکاتور 2-1

نمی کنم ز کار خویش تعریف . . . . . .  شب عید است و ما را نیز تکلیف

حراجش کرده ایم مرغان خود را . . . . . برای هفته ای، بیست چوق تخفیف


کاریپیکاتور 2-2

خودُم اینجا، سرُم تو آسمونه . . . . خداییش جای مو اکازیونه

به این دیوانگیِ مو نخندین . . . . که این کارِ خفن از بهر نونه


کاریپیکاتور 2-3

تقلب می رسانند از چپ و راست . . . . تمام دوستان مهربانم

ولی از بس که شوت و بی حواسم . . . . که راز دست ها را هم ندانم


#مرتضی_محمودی

#ashaareman.blog.ir

#instagram:mortezamahmoudi65

  • مرتضی محمودی - ۲۰ فروردين ۹۶ ، ۱۸:۱۲

سلام دوستان. این موضوع، موضوعیست که اکثر ماها گرفتارشیم. هرچند کوتاهه!
افرادی که آهنگ شعرو می دونن، با آهنگ بخونن زیباتره...
بقیه هم به صورت دکلمه بخونن 
====================================

مثل تموم عالم، پول منم تو رهنه، تو رهنه، تو رهنه
مثل تموم جیبا، جیب منم برهنه، برهنه، برهنه

حقوق من بیش از این ... جا واسه خرج نداره نداره نداره
اعصاب من بیش از این ... طاقت رنج نداره نداره نداره

پولی واسم نمونده ... این اولِ جنونه
داد میزنم صابخونه ... این اجاره گرونه

به فکر من نبودی ... شانس دوباره این بود
تخفیف به من ندادی ... رسم اجاره این بود

مالکِ چرب زبونم ... درآمدم اندکه
من می دونم که قصدت ... تیغ زدنه یا دکه

مثل تموم عالم، پول منم تو رهنه، تو رهنه، تو رهنه
مثل تموم جیبا، جیب منم برهنه، برهنه، برهنه


#مرتضی_محمودی

#ashaareman.blog.ir

#instagram:mortezamahmoudi65


  • مرتضی محمودی - ۰۹ فروردين ۹۶ ، ۱۱:۲۵

در این ارسال از یکی از غزل های خواجه حافظ شیرازی استفاده کردم.

بدین صورت که در تمامی ابیات، مصرع اول از غزل 475 حافظ و مصرع دوم از خود بنده می باشد.

سعی کردم که وزن غزل حافظ هم رعایت بشه.

این هم متن اصلی غزل حافظ: غزل شماره 475

============================

گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی

من هرچه که دیدم، تو به او هیچ نمانی

 

شیرینتر از آنی به شکرخنده که گویم

با یک لَگَن از شهد نتوان خورد، تو آنی

 

تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه

پرپر بِشَود غنچه کُنی باز دهانی

 

صد بار بگفتی که دهم زآن دهنت کام

صد بار بگفتم که فرو بند زمانی

 

گویی بدهم کامت و جانت بستانم

من کام نخواهم که شدم پاک روانی

 

چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند

بَربَند چِشَت را که تو خود قاتل جانی (ای وای چه گویم که چقدر چشم چرانی)

 

چون اشک بیندازیَش از دیده مردم

زیرآب زنی، عاقبتش هیچ ندانی


#مرتضی_محمودی

#ashaareman.blog.ir

#instagram:mortezamahmoudi65

  • مرتضی محمودی - ۲۳ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۰۹

دوش مرا خواب خوشی دست داد

بود جهان nice و پر از عدل و داد

 

قیمت هر چیز درآن واقعی

در ره تولید نَبُد مانعی

 

ارزش پولیش سقوطی نداشت

قیمت اجناس شروطی نداشت

 

جنس درآنجا همه made in وطن

هیچ نبود از نوع چینی سخن

 

دود و دم از بیخ فنا گشته بود

جنگلِ سرسبز برایش چو هود

 

منصب خالی عجبم را گرفت

هیچ مدیری نَبُد آنجا خِرفت

 

فیش مدیران همه با عدل و داد

هیچ کجا فیش نجومی نداد

 

رونق اگر بِه بُده در اقتصاد

حاصل حرکت بُده نی حرف و داد

 

دکترِ آنجا زیرِ میزی نبود

در پی دریافت چیزی نبود

 

مردم آنجا همه قانون مدار

سجن تهی بود و نَبُد کس به دار

 

جرم و جنایت شده در حدِّ صفر

(وای! نَبُد قافیه هم قدِّ صفر!)

 

بین دو خط حرکتِ ماشین بُوَد

آخرِ فرهنگ و هنر این بُوَد

 

حرکت لایی نه و ویراژ هم

هم سوخو پیدا نه و میراژ هم

 

حقِّ تقدم مَلَکِ ذهنشان

این قلمش بود ز خوبی نشان

  

صنعت خودرو چه شکوفا شده است

نقش عظیمش عجب ایفا شده است

 

خودروی مرغوب چو دادِه بُرون

خودروی بیگانه نباشد فزون

 

وعده ی واهی دگر آنجا نبود

قول دروغین که ندارد وجود

 

معنی 100 بود همان صد، همان

رفعِ تحاریم بماند، امان

 

گِل نگرفتند درِ هسته ای

رَد بشوم ... فکر کنم خسته ای

 

خوابی چنین هرگز ندارد تَهی

از طرفی، کرده بیان ابلهی

 

هست مگر منطقه با این بیان

یا که اگر هست، بُوَد در جنان

 

در وطنم نیست ... ولی باورم:

هرچه بُوَد، عشق فقط کشورم.


#مرتضی_محمودی

#ashaareman.blog.ir

#instagram:mortezamahmoudi65

  • مرتضی محمودی - ۱۶ دی ۹۵ ، ۲۰:۳۸

در سری اشعار کاریپیکاتور، عکس هایی درنظر گرفته شده و برای آنها دوبیتی شعر طنز سروده می شود:


کاریپیکاتور 1-1

گل عقل را همه چیدند و ما نه     تصادف را همه دیدند و ما نه

عبور safe را از روی جاده          همه احشام فهمیدند و ما نه


کاریپیکاتور 1-2

کنار در نشستم تا بیایی             به راهت چشم بستم تا بیایی

بسان عکس این آقای گربه         به روی هم دو دستم تا بیایی


کاریپیکاتور 1-3

یکی سر و یکی سامان پسندد      یکی درد و یکی درمان پسندد

شدم لنگ در هوا از دست مامان   پسندم آنچه را مامان پسندد


#مرتضی_محمودی

#ashaareman.blog.ir

#instagram:mortezamahmoudi65

  • مرتضی محمودی - ۰۱ دی ۹۵ ، ۱۷:۰۸

به مناسبت سالگرد اجرای برجام (1 دی 1394)، شعری که پارسال در این باره گفتم براتون مینویسم، باشد که خوشتان آید :)

-----------------------------------------------

«یوسف گم گشته باز آید به کنعان، غم مخور»
می رسد تحریم ها روزی به پایان، غم مخور

خودروهایی کز همان تحریم ها گشته گران
بعد رفعش می شود بسیار ارزان، غم مخور

چون که حتی آبِ خوردن باشد اندر بندِ آن*
این توافق می دهد دستور باران، غم مخور

من شنیدم از ظریفی: «رفعِ تحریم، ماهِ دی»**
می شود اینک بهاری در زمستان، غم مخور

خانه ای ارزان ببینی بعدِ عمری در وطن
پول در جیبت شود رودی خروشان، غم مخور

مرغ هم چون گوشت از عرشِ گران آید به زیر
زیرِ پایت هم شود فرش سلیمان، غم مخور

چرخ تولیدات داخل می شود فعال تر
حال، چین هم می زند برچسبِ ایران، غم مخور

روزگاری خوش برای ما شده این روزها
گَه گُداری خواب می بینم بدین سان، غم مخور


#مرتضی_محمودی

#ashaareman.blog.ir

#instagram:mortezamahmoudi65

============================
پی نوشت:
*: اشاره به سخن رئیس جمهور محترم زمان تصویب برجام که فرمودند: حتی آب خوردن هم در گرو این توافقات است.
**: اشاره به سخنان رئیس جمهور محترم و دکتر ظریف در اواخر آذرماه 94

  • مرتضی محمودی - ۲۹ آذر ۹۵ ، ۱۸:۰۹

این شعر مربوط به شهریور 94 است که مقام معظم رهبری آنرا «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» نامیده بودند:

-------------------------------------------------

یه رأی دادم رئیس جمهور شمایی
کلید داری بکن مشکل گشایی

از اون روزی که بر مسند نشستی
به روی غم همه درها رو بستی

به کل 5 و 1 ها تو حریفی
فرستادی به جنگش تو ظریفی

و بحث هسته ای را هم سرانجام
هم آوردی سر و ته را به برجام

تورّم هم که کلاً رخت بسته
زِ افزایش به قیمت گشته خسته

فراوانی و ارزانی در ایران
به لطف بی دریغ این دلیران

و ایران خودرو اَت هم بیست، عالی
زده ماشین هلو (شاید گلابی!)

و قیمت هم که مُفت، مقرون به صرفه
نبودِ کیفیت؟! اصلاً! نه! حرفه

قوی تر هم از آن، موجود، سرپا
نه کادیلاک و پورشه، بلکه سایپا!

و این دولت ز تدبیرات و امید
به عرش این مملکت خواهد رسانید!

ز خوبی هرچه گویم نیست بسیار
تبم بالا و هذیانات بیمار!


#مرتضی_محمودی

#ashaareman.blog.ir

#instagram:mortezamahmoudi65

  • مرتضی محمودی - ۲۸ آذر ۹۵ ، ۰۷:۰۴