«تا تو نگاه می کنی، کارِ من آه کردن است
ای به فدای چشمِ تو، این چه نگاه کردن است؟» *
بس که رُخَت برای من، پر از شگفت و نور هست
در نِگَهم نظر به تو، نظر به ماه کردن است
گفته بُدی علاقه ای، در دلِ تو زِ من بُوَد
حیف، هنر برای تو، چهره سیاه کردن است
رفته ای و به سر زنان، منتظرت نشسته ام
گرچه همیشه کارِ تو، چشم به راه کردن است
سخت ملول گشته ام، در رَهِ عشقِ خود به تو
هر شب و روزِ من فغان، در دلِ چاه کردن است
پیر شدم به پای تو، پیشِ نگاهِ دیگران
ماندنِ من به پای تو، عمر تباه کردن است
عمرِ تباه پای تو، خیر برای ساکت است
گذر زِ عشقِ من به تو، رَد و گناه کردن است
*: مطلع شعر از استاد شهریار
#ساکت_خراسانی
#مرتضی_محمودی
ashaareman.blog.ir
#instagram:mortezamahmoudi65